هوس رانی
حسین هستم 31ساله.زمانی 17-18 سالم بود با دختری تو محلمون دوست شدم البته قصدم ازدواج نبود و دوستی ما خودش ماجرایی داشت.من حتی تو این مدت بهش دست هم نزدم حتی باعث جدایی اون از دوست پسرش شدم که در حقش نامرد بود و اونو برا سکس میخواست.بعد چند سال از هم جدا شدیم و اون ازدواج کرد با پسری که از اقوام دور ما میشن در ضمن من با برادر این زن هم دوست هستم.بعد ازدواجش بعد دو سه سال یه شماره عجیب رو گوشیم افتاد و شروع به پیامک بازی کردیم(از روی کنجکاوی چون من زیاد اهل این چیزا نبودم بجز همون یک مورد)فهمیدم خودشه و با اینکه شوهر و یه بچه داره بازم دلش پیش منه.دوباره دوستی ما برقرار شد این دفعه شدیدتر از زمان مجردیش،منی که قبلا دست بهش نزده بودم باهاش قرار میذاشتم و حال و لب و بوسه و... البته به سکس نکشید .شوهرش بعضی شبا نمیومد و چند بار اصرار کرد برم خونشو باهم سکس داشته باشیم ولی من قبول نکردم هم میترسیدم از رسواییش و هم از گناهش.بعد مدتی یعنی سه سال پیش من عاشق دختری شدم که با اون دوست بود این زن برای من سنگ تموم گذاشت و واسطه ازدواج منو و دوستش شد.خانمم میدونه که من تو دوران مجردیم با این زن تو دوران مجردیش یه ارتباطی داشتیم البته نمیدونه که من بعد ازدواج هم باهاش رابطه داشتم.بعدی که ازدواج کردم مدتی گذشت ولی متاسفانه بازهم رابطه ی من با اون زن از سر گرفته شد این بار بازهم شدیدتر این بار کار به جایی کشید منی که دوران مجردیم فرار میکردم از سکس حالا خودم پیش قدم شده بودم چند بار خواستیم این عمل رو مرتکب بشیم ولی جور نشد یامن پشیمون شدم یا اون ویا اتفاقی افتاد که نشد ولی در حد لب و بوسه و ... بینمون اتفاق افتاد.اون خونشون نزدیک خونمونه با خانمم دوسته دختراش (دختر دومش 1سالشه) رو بعضی وقتا میاره پیش دختر من(2سالشه) و همه ی اینه به علاوه اعتماد شدید همسرم به من باعث شده که اگه بخواییم کاری انجام بدیم شرایطش مهیاست.یکی از دلایلی که من رو دودل کرده اینه که از روی شوهر و داداشش خجالت میکشم.همسرمو دوست دارم هر چند از نظر سکسی منو کاملا راضی نمیکنه بارها هم بهش گفتم ولی فایده نداشته.الان دو سه ماهیه با اون خانم قطع رابطه کردم نه اینکه قهر باشیم در حد سلام و سلام و علیک و حتی با خانمم باهاشون رفت و اومد داریم ولی از اس ام اس بازی خبری نیست .دو تامون قول دادیم بخاطر همسرامون دیگه باهم رابطه نداشته باشیم نمیدونم تا کی میتونیم سر قولمون بایستیم چون قبلا یکی دو بار این قول رو دادیم ولی شکستیمش ولی این دفعه طولانی تر شده.خدا خیلی منو دوست داره که کارمون به رابطه جنسی نکشید و همچین همسر پاکی نصیبم شده که من اندازه چشمام بهش اطمینان دارم ولی میترسم؛میترسم از اینکه مجددا اون رابطه از سر گرفته بشه و خدایی نکرده به ..... پاسخ دلشکسته: سلام دوست عزیز از خواندن سرگذشت عشقیتون خیلی ناراحت شدم و خیلی نگران... بزرگترین اشتباهتون این بود که به اون زن اعتماد کردید و با دوست اون ازدواج کردید!!!! که برای همیشه کنار هم باشید. و به این راحتی همدیگر را رها نکنید... اون اگه عاشق بود لااقل اینقدر شهامت داشت از همسرش جدا می شد و قبل از اینکه شما ازدواج کنید با شما ازدواج می کرد. شاید گناه کمتری اتفاق می افتاد. اما الان هم ارتباطتون را دارید هم ازدواج کردید... آخه چه باید گفت... چقدر خودخواه هستید... تمام خیانت کارها برای توجیه کارشون مخصوصا س ک س طرف مقابلشون را ضعیف و مشکل دار نشان می دهند. اگه شما هم ضعیف بودید به جای حل مشکل همسرتون با یک نفر دیگه رابطه داشته باشه به نظرتون درسته یعنی مشکلتون حل می شه همان کاری که شما کردید... حالا مشکتون حل شد؟؟/ بهتره که فراموشش کنید... نه برای زنه ...مطمئن باشید اون هم بزودی می فهمه ... یا شاید هم فهمیده به روت نمی آورد بلکه به خاطر اون مقدار آبروی باقی مانده که بتوانید باقی عمرتون را سپری کنید... شما ها به عشق خیانت می کنید آرامش جسمی و جنسی را با این کار ممکن است موقتی داشته باشید اما هر گز آرامش روحی و ذهنی نخواهید داشت. تا خودتون به عمق فاجعه پی نبرید نمی فهمید فقط کافیه یک لحظه به خاطر بیاورید اگر ماچرای شما رو شود چقدر بچه هاتون ضربه می خورن !!! بهش فکر کردید وقتی بزرگ شوند اعتماد به نفس کمی دارند از اینکه پدرشان یا مادرشان ارتباط نامشروع حالا حتما س ک س نه همین نارو زدن ها و بوسه ها کمتر از س ک س نیست. دیگه فرقی نمی کنه .... به خاطر آبروی خودتون و آبروی بچه های معصوم تون دست بردارید... زندگی فقط س ک س نیست. متعهد شدید و به عهدتون پایدار بمونید وگرنه چرا تو ازدواچ کردی محرد می ماندی و دیگه زندگی چند انسان دیگه را نابود نمی کردی دیگه نگو عاشقی !!! به خاطر عشقت دیگه ازدواج نمی کردی!!!! هرچند در حق شوهر اون زن هم جنایت می کردی !!!!! به این می گن هوس یا وسوسه
خواهشا نگین محل زندیگتو عوض کن چون امکانش نیست.